عضو : ورود به سیستم |ثبت |ارسال درخواست
جستجو
بحران مالی 2007-2008
خلاصه.1
حباب وام مسکن زیر قیمت.1.1
بحران بانکی.2.1
عواقب.3.1
علل سابقه.4.1
علل.2
وام های زیرپروژه.1.2
رشد حباب مسکن.2.2
شرایط اعتباری آسان.3.2
اقدامات ضمانتنامه ضعیف و جعلی.4.2
وام های وحشی.5.2
مقرراتزدایی.6.2
[اصلاح ] افزایش بدهی یا تحریم.7.2
پیش از بحران، موسسات مالی بسیار قدرتمند بودند، افزایش اشتیاق آنها برای سرمایه گذاری های خطرناک و کاهش قابلیت انعطاف آنها در صورت ضرر و زیان. بسیاری از این لایحه با استفاده از ابزارهای پیچیده مالی مانند اوراق بهادار بی ثبات و مشتقات آن به دست آمد، که باعث شد تا طلبکاران و تنظیم کننده ها برای نظارت و تلاش برای کاهش میزان ریسک مالی موسسات مالی مشکل ساز شوند. این ابزار همچنین باعث شد که نهادهای مالی را در ورشکستگی مجدد سازماندهی کند و به نیازهای کمک های دولتی کمک کرد.

در طول سالهای پیش از بحران، خانوارها و مؤسسات مالی ایالات متحده به طور فزاینده ای وظایف یا غربالگری به خود گرفتند. این آسیب پذیری خود را به سقوط حباب مسکن افزایش داد و رکود اقتصادی بعدی را بدتر کرد. آمار کلیدی شامل:
پول نقد آزاد که مصرفکنندگان از درآمدهای مسکن خانگی استفاده می کنند از 627 میلیارد دلار در سال 2001 به 428 میلیارد دلار در سال 2005 به عنوان حباب مسکن ساخته شده است که در مجموع در حدود 5 تریلیون دلار بود که در رشد اقتصادی در سراسر جهان نقش داشت. بدهی وام مسکن در ایالات متحده نسبت به تولید ناخالص داخلی در سالهای 2008 و 2008 به طور متوسط ​​46٪ افزایش یافت و به 10.5 تریلیون دلار رسید.
بدهی خانوارهای ایالات متحده به عنوان درصد درآمد شخصی سالانه یک بار مصرف 127 درصد در پایان سال 2007، در مقایسه با 77 درصد در سال 1990 است. در سال 1981، بدهی خصوصی ایالات متحده 123 درصد از تولید ناخالص داخلی بود. در سه ماهه سوم سال 2008 290٪ بود.
از سال 2004 تا 2007، پنج بانک سرمایه گذاری در ایالات متحده هر کدام به طور قابل توجهی اهرم مالی خود را افزایش دادند (نگاه کنید به نمودار)، که آسیب پذیری آنها را به یک شوک مالی افزایش داد. تغییرات در الزامات سرمایه، قصد دارد که بانک های ایالات متحده را با رقبای اروپایی خود رقابتی کند، به این معنی است که ارزش اوراق بهادار AAA را کاهش می دهد. انتقال از تراکم های اوليه به ترانک های AAA توسط تنظیم کننده ها به عنوان کاهش ریسک دیده می شود که یورو بالاتر را جبران می کند. این پنج مؤسسه در سال مالی 2007 بیش از 4.1 تریلیون دلار بدهی داشتند، حدود 30 درصد از تولید ناخالص داخلی اسمی ایالات متحده آمریکا در سال 2007. Lehman Brothers ورشکسته و منحل شد، Bear Stearns و Merrill Lynch در قیمت فروش آتش فروخته شدند و گلدمن ساکس و مورگان استنلی به بانک های تجاری تبدیل شد و تحت نظارت دقیق تر قرار گرفت. به استثنای Lehman، این شرکت ها پشتیبانی دولت را دریافت کرده اند یا دریافت کرده اند. Lehman گزارش داد که این در مذاکره با بانک مرکزی آمریکا و بارکلیز برای فروش احتمالی این شرکت بوده است. با این حال، هر دو Barclays و Bank of America در نهایت تصمیم به خرید کل شرکت گرفتند.
فانی م و فردی مک، دو شرکت آمریکایی تحت حمایت دولت ایالات متحده، مالکیت یا تضمین تقریبا 5 تریلیون دلار برای تعهدات وام مسکن در زمانی که دولت ایالات متحده در سپتامبر 2008 به محافظه کارانه منتقل شدند.
این هفت نهاد بسیار قدرتمند بودند و 9 تریلیون دلار از وظایف بدهی یا تضمین تعهد داشتند. با این حال آنها به همان مقررات به عنوان بانک سپرده گذاری نمی شدند.
رفتارهایی که ممکن است برای یک فرد مطلوب باشد (به عنوان مثال، صرفه جویی بیشتر در شرایط اقتصادی نامطلوب) ممکن است مضر باشد، در صورتی که بسیاری از افراد رفتار مشابهی را دنبال می کنند، زیرا در نهایت مصرف یک نفر درآمد فرد دیگری است. مصرفکنندگان بیش از حد تلاش می کنند که صرفه جویی (یا پرداخت بدهی ها) را همزمان انجام دهند، پارادوکس مهارتی نامیده می شود و می تواند باعث رکود اقتصادی شود. اقتصاددان هیمان مینسکی همچنین "پارادوکس کاهش سرمایه گذاری" را توصیف کرد، به عنوان موسسات مالی که دارای اهرم بیش از حد هستند (بدهی نسبت به حقوق صاحبان سهام) نمی تواند به طور همزمان بدون کاهش قابل توجهی در ارزش دارایی های خود، از بین برود.
جانت یلن، معاون فدرال رزرو ایالات متحده در آوریل 2009، این پارادوکس ها را مورد بحث قرار داد:

هنگامی که این بحران عظیم اعتباری ضربه خورد، مدتها قبل از اینکه ما در رکود اقتصادی قرار داشتیم، چندان طول نکشید. رکود اقتصادی، به نوبه خود، بحران اعتبار را به دلیل کاهش تقاضا و اشتغال کاهش داد و زیان های اعتباری موسسات مالی افزایش یافت. در واقع، ما بیش از یک سال درگیر این دقیقا این حلقه بازخورد نادرست است. روند کاهش بدهی های ترازنامه به تقریبا هر گوشه ای از اقتصاد گسترش یافته است. مصرف کنندگان برای خرید پس انداز خود، به ویژه کالاهای بادوام، برای صرفه جویی در مصرف خود تلاش می کنند. بنگاهها سرمایه گذاری های برنامه ریزی شده را لغو می کنند و کارگران را برای حفظ پول نقد ترغیب می کنند. و موسسات مالی دارایی ها را کاهش می دهند تا سرمایه را تقویت کنند و شانس خود را برای هواداری در جریان طوفان افزایش دهند. یک بار دیگر، مینسکی این پویایی را درک کرد. او از پارادوکس تحریم اقتصادی سخن گفت، در حالی که اقدامات احتیاطی که ممکن است برای افراد و بنگاه ها هوشمند باشد و در واقع برای بازگشت اقتصاد به حالت عادی ضروری است، هرچند ناراحتی اقتصاد را به طور کلی افزایش می دهد.
نوآوری و پیچیدگی مالی.8.2
قیمت گذاری نامناسب از خطر.9.2
رونق و سقوط سیستم بانکی سایه.10.2
رونق کالاها.11.2
بحران سیستمیک.12.2
نقش پیش بینی اقتصادی.13.2
تأثیر بر بازارهای مالی.3
بازار سهام ایالات متحده.1.3
موسسات مالی.2.3
IndyMac.4
سقوط - فروپاشی.1.4
بازارهای اعتباری و سیستم بانکی سایه.2.4
اثرات ثروت.3.4
پرخاشگری اروپا.4.4
تأثیرات بر اقتصاد جهانی (از سال 2009).5
اثرات جهانی.1.5
اثرات اقتصادی ایالات متحده.2.5
تولید ناخالص داخلی واقعی.1.2.5
توزیع ثروت در ایالات متحده.2.2.5
پیش بینی های اقتصادی رسمی.3.5
پاسخ های دولت.6
پاسخ های اضطراری و کوتاه مدت.1.6
پیشنهادات قانونی و پاسخ های طولانی مدت.2.6
پاسخ کنگره ایالات متحده.3.6
دادگاه.4.6
ادامه بحران مالی در بازار مسکن در ایالات متحده.5.6
پایدارسازی.7
پوشش رسانه ای.8
اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه رشد اقتصاد جهانی را به پیش می برند.9
[بارگذاری بیشتر محتویات ]

Lxjkh 2018@ حق طبع و نشر